تلویزیون با تولید فیلم و سریال با مصیبت زدگان کرونایی همذات پنداری

تهران-ایرنا- جدید بودن ویروس کرونا و سرعت بالای ابتلای آن باعث شده تا بیشتر مردم به خاطر ترس از مواجهه با بیماری روزهای خود را در تنهایی بگذرانند. از طرفی دیگر کرونا تجربه سوگواری در تنهایی را بسیار افزایش داده که بسیاری از روانشناسان و اهالی ارتباطات نسبت به این نوع عزاداری هشدارهای جدی داده اند. در این میان آنچه به نظر مهم است برخورد رسانه با بازماندگان کرونایی و نحوه سوگواری آنان است.


وحیده سعادت روانشناس و مشاور خانواده معتقد است؛ به دلیل خدشه دار شدن اعتماد مردم به رسانه های رسمی در یک مقطعی، مرجعیت خبری در میان مردم کمرنگ شد، ولی با آمدن کرونا و رجوع دوباره مردم به رسانه برای گرفتن آخرین اخبار از وضعیت کرونا، الان می تواند بهترین زمان برای دادن  تغذیه های خوب برای روان و ذهن آدم ها باشد.با توجه به اینکه از دست دادن عزیز بزرگترین رنج دنیا است، رسانه باید به این مسأله توجه و دقت کافی می کرد. مخصوصا در فرهنگ ایرانی که طی کردن سوگواری دسته جمعی است.


سعادت در ابتدای صحبت های خود با اشاره به تعریف سوگ به شفقنا رسانه می گوید: همه ما سوگ را تجربه کرده ایم و سوگ فقط از دست دادن یک عزیز نیست، بلکه می تواند به معنای غم حاصل از دست دادن هر چیزی باشد،  و این معنا از تمام شدن یک رابطه عاطفی تا از دست دادن و شکست در یک هدف را در بر می گیرد. اما سوگ از دست دادن عزیز معنایش با این مسائل متفاوت است. چرا که این سوگ سنگین تر و طولانی مدت تر است و برای درمان باید راه طولانی تر بگذرد.


این مشاور خانواده با اشاره به مراحل سوگواری توضیح می دهد: در فرهنگ ایرانی وقتی عزیزی را از دست می دهیم از اقوام و آشنایان به نوعی حمایت دریافت می کنیم و با همنشینی در کنار افراد داغدیده تسلی خاطر آنها می شویم.  از طرفی دیگر سوگ دارای مراحلی است اول شوک و بعد انکار و بعد غم، مرحله بعد خشم است‌. در مرحله بعد آرمان سازی درباره فرد متوفی است و بعد فرد بازمانده وارد مرحله پذیرش می شود. در نبود کرونا همه این حمایت ها و مراحل برای فرد بازمانده اتفاق می افتاد. اما در این مدت تمام این مراحل و حمایت ها برای خانواده ها و افراد داغدیده  باید تنهایی طی می شد.


او با اشاره به نقش رسانه ها در طی کردن مراحل سوگواری می گوید: به نظرم رسانه ها با ساختن فیلم و سریال می توانند در این راه کمک کننده باشند. یا انتشار گزارش و روایت هایی از خانواده های داغدار که چطور با این غم کنار آمدند، می تواند بسیار سازنده باشد. بارها شاهد بودیم که در مراسم های سوگواری آشنایان برای افراد مصیبت زده، روایت هایی از تجربه های خود را بیان می کنند. در واقع هر آدم در آن لحظه برای خود درمانگری می کند و به نوعی به درک متقابل با افراد داغ دیده می پردازد. ما از رسانه انتظار داشتیم که به افراد مصیبت زده کرونایی بگوید که شما را درک کردیم.


سعادت با انتقاد به کم کاری رسانه ها در آموزش به افراد مصیبت زده بیان می کند: رسانه می توانست برای همدردی از کارشناسان و روانشناسان تخصصی در این باره کمک می گرفت. در حال حاضر رسانه می تواند با تولید فیلم های از این جنس و آموزش طی کردن مراحل سوگ، به افراد داغ دیده کمک کند. حتی در همان فیلم از نقش روان درمانگر ها در طی کردن مراحل سوگ هم می توانند استفاده کنند. جدا از بحث تولید فیلم و سریال، رسانه می توانست برنامه کارشناسانه با همین عنوان برای درمان افرادی که در تنهایی سوگواری کرده اند، تدارک ببیند.


او ادامه می دهد:متاسفانه به دلیل خدشه دار شدن اعتماد مردم به رسانه های رسمی در یک مقطعی، مرجعیت خبری در میان مردم کمرنگ شد، ولی با آمدن کرونا و رجوع دوباره مردم به رسانه برای گرفتن آخرین اخبار از وضعیت کرونا، الان می تواند بهترین زمان برای دادن  تغذیه های خوب برای روان و ذهن آدم ها باشد.با توجه به اینکه از دست دادن عزیز بزرگترین رنج دنیا است، رسانه باید به این مسأله توجه و دقت کافی می کرد. مخصوصا در فرهنگ ایرانی که طی کردن سوگواری دسته جمعی است.


این مشاوره خانواده با اشاره به بازگشت اعتماد مردم به رسانه تصریح می کند: به نظرم تلویزیون نتوانست در این مدت نقش کمک کننده ای برای کنار آمدن افراد داغدیده با مصیبت وارد شده داشته باشد و متاسفانه با توجه به زمان و دامنه درگیری جهان با کرونا، در کشور ما رسانه ای چون تلویزیون نتوانست با افراد همذات پنداری کند که افراد با فقدان عزیز خود کنار بیایند. در رسانه های ما خلأ حضور روانشناس و روان درمانگر ها برای آموزش سوگواری در تنهایی کاملا احساس می شود، چرا که تبعات این مسأله  در رجوع افراد افسرده و مضطرب به کلینیک های روانشناسی در این دو سال کاملا مشهود است. به نظرم، خود آگاهی دادن به افراد داغ دیده از طریق رسانه نوعی درمان است. به گفته فروید وقتی آگاهی به مراجعین می دهیم، در واقع نیمی از زمان را رفتیم . پس اگر رسانه این اقدامات را انجام می داد، نیمی از کار را کرده بود.


سعادت با توضیح درباره ضریب نفوذ تلویزیون در میان افکار عمومی می گوید:به نظرم در میان رسانه ها، تلویزیون بسیار می توانست تاثیر گذار باشد. چرا که تلویزیون بیشتر حواس انسان را درگیر می کند. با این وجود رسانه های دیگر بهتر عمل کردند. مثلا خبرگزاری و مطبوعات مطالب بیشتری درباره سوگ داشتند و از متخصصان این حوزه بیشتر بهره بردند. هم چنین شبکه های اجتماعی هم در این مدت عملکرد خوبی داشتند . مثلا خود روانشناسان لایو های زیادی برای کمک به افراد داغدیده برگزار کردند که واقعا کمک کننده بود و مردم هم به آنها اعتماد کردند و از این نوع اقدامات در شبکه های اجتماعی حمایت کردند.


مطالب مرتبط